خانه آوار شد، زنی جان باخت پایه ی عدل شد کنون محکم! در شگفتم ز صبر کرمانشاه ز چه رو مانده بیستون محکم؟ بولدوزر چاره را نمی داند رنج آواره را نمی داند زین سبب آرواره هایش را زن گرفت از سر جنون محکم گشت بیغوله ی چهل متری بر سرش، مثل آرزو آوار خانه ی فقر، واژگون باید تا شود کاخ را ستون محکم به شکم گندهها جواز دهید به زمین خواره امتیاز دهید ای زبان بازها کنید از نو عهد با رهزن زبون محکم خون دل ها که می دهید به خلق نیست از دیدهی شهیدان، دور با چنین شیوه، سست خانه ,محکم ,دهید منبع
درباره این سایت