نوشته ی پیش رو متن بیانات و منطق امام خمینی در مورد اینکه چرا شاه در مقابل خواست مردم باید کنار برود؟

همه مجله نویس ها  این را دیدند اونهایی که رفتند در ایران و تماشا کردند این مسائلی که ایران واقع شد همه دیدند که مملکتی است که اهالیش با آرامش ، چندین میلیون جمعیت در سراسر مملکت  با آرامش راه افتادند مرد و زن و بزرگ و کوچک توی خیابان ها و حرفشان این بوده است که ما این شاه را نمی خواهیم. ما فرض می کنیم که شاه خیلی هم مرد سالمی فرض کنید باشد خیلی هم آدم صحیحی باشد. خیلی هم خدمتگزار به مردم باشد. خب وقتی مردم یه خدمتگزاری را نخواستند باید کنار برود ما فرض می کنیم  این طور که خیلی ایشان مصالح مملکت را ملاحظه کرده است. ایشان می خواهد آزادی بدهد. ایشان می خواهد مملکت را مستقل کند. ایشان می خواهد مملکت را به تمدن نو برساند. همه ی این ها را ما فرض می کنیم صحیح ، می خواهد یک همچین کارهایی را بکند. لکن اهالی مملکت می گویند ما این را نمی خواهیم که سلطان ما باشد سرنوشت مملکت با خودشان است. ما همچین خدمت گزاری را نمی خواهیم ایشان بروند کنار ما خودمان یک خدمتگزار دیگر جایش می گذاریم ما فرض می کنیم اگر ایشان آن طور هم بود مثل سایر مثلا انسان ها یک انسانیتی داشت باز هم اهالی یک مملکت حق داشتند به این که بگویند ما این خدمتگراز را، این آدم بسیار صالح و خوب را که می خواهد مملکت ما را بهشت برین بکند ما نمی خواهیم ایشان بهشت برین بکند مملکت ما را ، حق ندارند این را بگویند حقوق بشر این نیست که هر کسی ، هر بشری حق دارد که سرنوشت خودش را خودش تعیین کند این ها می خواهند سرنوشت خودشان را خودشان تعیین کنند و این آقای خدمتگزار را نمی خواهند

بعد از شنیدن این سخنان سه سوال به ذهن متبادر می شود؛

1- آیا صدا و سیما جرات پخش کردن این بیانات امام خمینی را دارد؟

2- نسل جدید در خیالش می گنجد که جمهوریت و نقش مردم چنین جایگاهی در منظومه فکری ایشان داشته؟

3- امروز "خواست مردم" در اداره کشور چه جایگاهی دارد؟


وقتی شاه مدعی شد:
«من آزادی لازم را به مردم و مطبوعات داده ام» امام خمینی چهار شاخص و معیار را برای سنجش ادعای شاه مطرح کرد؛

1- چرا در مطبوعات و رادیو تلوزیون به شاه انتقاد نمیشود و فقط به دولت انتقاد میشود؟ 


2- آیا می توان از شاه در یک دادگاه شکایت کرد و او هم مانند یک فرد عادی در محکمه حاضر شود و "پاسخگوی" رفتار و مواضع خود باشد؟
(سیره حضرت علی علیه السلام )

3- آیا نمایندگان مجلس میتوانند به شاه انتقاد کنند و او را بازخواست نمایند؟ اگر مجلس، مجلس بود در برابر شاه می ایستاد.

4- اگر شاه راست میگوید اعلام کند که طرفداران من در شمال شهر تجمع کنند و مخالفان من بروند در چند جای دیگر شهر تجمع کنند.

پ.ن:
امام خمینی برای تضمین آزادی و عدم رابطه سلطه گرانه وعده داد که در جمهوری اسلامی "هر فردی" از افراد ملت حق دارد مستقیما و در مقابل سایرین زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و زمامدار موظف است پاسخگو باشد 

پ  ن م: شاه که گذشت و رفت حال می شود از ای به عنوان رهبر ایران سوال کرد 


هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوِم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایّام ناگهان بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام  بر حلق و بر دهانِ شمانیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست گرد سُم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مُفتخر به طالعِ مسعود خویشتن تاثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از "کسان" به شما "ناکسان" رسید  نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

 

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدّتی این گُل،ز گُلستان شما نیز بگذرد

آبیست ایستاده دراین خانه مال وجاه این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپُرده به چوپان گرگ طبع این گُرگیِ شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حُکم اوست هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

"ای دوستان خواهم که به نیکی دُعای سیف یک روز بر زبان شما نیز بگذرد"

پ ن : خدا رحمت کنه سیف فرغانی را گویی آینده نگری کرده و برای حال ما این شعر را سروده 


زوال از یک روستا شروع شد. صد و بیست سال مغول‌ها هر چه خواستند در ایران کردند؛ جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن صد هزار نفر در یک روز گرفته تا و غارت ‏

در تاریخ دورهٔ مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود داشت که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند.

ابن اثیر می‌نویسد: یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد؛ هیچ کس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر، که همان یک‌نفر او را کشت!

داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع می‌شود؛ چند مغول بیابان‌گرد به خانهٔ این‌ دو می‌روند و ن و دختران‌شان را طلب می‌کنند. برخلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت می‌کنند و مغولان را می‌کشند؛ مردم باشتین اول می‌ترسند، ولی مرد شجاعی به نام «عبدالرزاق» دعوت به ایستادگی می‌کند.

خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد؛ حاکم سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. «عبدالرزاق» با کمک مردم روستا ماموران را می‌کشد. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به باشتین می‌فرستد، ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت پیدا می‌کنند؛ «عبدالرزاق» فرمانده قیام می‌شود.

در چند روستا، مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای مغول‌کشی کم‌کم زیاد می‌شود. «عبدالرزاق» نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد. فوج‌فوج مردمان به‌ ستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به «عبدالرزاق» بپیوندند و در برابر سپاه «ارغونشاه» (حاکم سبزوار) بایستند.

«عبدالرزاق» بر «ارغونشاه» پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌شود؛ پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغول‌ها فائق می‌شوند. آن روز حتماً پرشکوه بوده است.

طغای تیمور ایلخان مغول، یک ایلچی مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت کنند؛ سربداران او را هم می‌کشند و از طغای ‌تیمور می‌خواهند که اطاعت کند. سربداران به جنگ طغای تیمور می‌روند و او را شکست می‌دهند و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول است.

پ ن : توجه کنید حکومت ظالمانه مغول 120 سال طول کشیده بود و به تبع بسیار ریشه دوانده بود 

          حکومت با کفر باقی می‌ماند ولی با ظلم هرگز هرچند 120 ساله باشد. 

         هر کجا که باشیم حتی در یک روستای دورافتاده نباید در برابر ظلم تسلیم شد


خانه آوار شد، زنی جان باخت پایه ی عدل شد کنون محکم! در شگفتم ز صبر کرمانشاه ز چه رو مانده بیستون محکم؟ بولدوزر چاره را نمی داند رنج آواره را نمی داند زین سبب آرواره هایش را زن گرفت از سر جنون محکم گشت بیغوله ی چهل متری بر سرش، مثل آرزو آوار خانه ی فقر، واژگون باید تا شود کاخ را ستون محکم به شکم گنده‌ها جواز دهید به زمین خواره امتیاز دهید ای زبان بازها کنید از نو عهد با رهزن زبون محکم خون دل ها که می دهید به خلق نیست از دیده‌ی شهیدان، دور با چنین شیوه، سست
جورج فلوید در 25 مه 2020 برابر با 5 خرداد توسط یکی از افسران پلیس در مینیاپولیس مظلومانه کشته در بلاد به اصطلاح کفر بود رهگذران فیلم گرفتند و به صورت گسترده در شبکه های مجازی پخش شد وجدانهای بیدار بلاد کفر برآشفتند اعتراض کردند اعتراضاتی که تا همین امروز 17 خرداد همچنان ادامه دارد. حالا این طرف قصه آسیه پناهی زنی اهل کرمانشاه بعد از اندکی پس از مقاومت در برابر تخریب سرپناه خانواده‌اش با بولدوزر شهرداری درگذشت در بلاد به ظاهر مسلمان شیعه وجدان بیداری نبود
متاسفانه امسال هم شاهد تشتت و اختلاف آراء اقایان و سردرگمی متدینین در قضیه رؤیت هلال هستیم اگر در جامعه اهل سنت اختلاف در رؤيت هلال میان کشورهاست و فرضا مصر امروز را عید می‌گیرد و مالزی فردا را . لکن در جامعه تشیع کار به جایی رسیده که در میان اعضاء یک خانواده یکی سحری می‌خورد و نیت روزه دارد و دیگری برای نماز‌عید آماده می‌شود و فطریه کنار می‌گذارد و در تدارک صبحانه است . انصافا منظره‌ی کریهی از مذهب به نمایش گذاشته‌ایم .
کاش دولت ها نبودند کاش دنیا بدون دولت ها می گذشت کدام دولت فاسد نیست بعید می دانم چه دولت های مذهبی و چه دولت های سکولار فرقی نمی کند هر دو مخالفان خود را برنمی تابند هر دو اهل سرکوبند کجای این کره خاکی دولتی هست که با مخالفانش از در صحبت و مدارا وارد شود نیست که نیست که نیست بعد از حوادث آبان ایران حالا لبنان روسیه و شنبه گذشته فرانسه و اعتراضات به ضرب و شتم بی حد یک جوان توسط پلیس فرانسه کدام دولت هست که بگوید نمونه ندارد از این دست پ ن : شصت و دومین
رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست مرغ شبخوان کجایی و نوای تو کجاست آن چه بیگانگی و این چه غریبی ست که نیست آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست چه شد آن مهر و وفایی که من آموختمت عهد ما با تو نه این بود، وفای تو کجاست مردم دیده ی صاحب نظران جای تو بود اینک ای جان نگران باش که جای تو کجاست چه پریشانم ازین فکر پریشان شب و روز که شب و روز کجایی و کجای تو کجاست هنر خویش به دنیا نی زنهار گوهری در همه عالم به بهای تو کجاست چه کنی بندگی دولت دنیا؟ ای کاش به خود
شاید گزافه نباشد اگر بگویم تفکرات انسانهایی چون زینب ابوطالبی ، کوشکی و نادر طالب زاده و علم الهدی نشانه هایی از گسترش تفکر فاشیسمی در ایران است تفکری که سعی در حفظ نظام دیکتاتوری دارد زمانی که حکومت به شیوه های متعارف امکان پذیر نیست صاحبان این تفکر کلیه آزادی ها و حقوق دموکراتیک را در کشور از بین می برند و ت خود را معمولاً در لفافه‌ای از تئوری‌ها و تبلیغات مبتنی بر تعصّب ملّی، نژادی، ایدئولوژیک یا مذهبی می‌پوشانند و این زمانی است که طبقه حاکم دیگر
✅گربه با کودکی من اجین شده. و دختر کوچکم حسنا نیز به پدر اش رفته. او در پارک لاله مشغول بازی و نوازش گربه ها بود که چهار پرنده به تدریج دوره اش کردند. نوشتم پرنده و ننوشتم دختر که هنوز هم برای من بیشتر به پرندگان آسمانی شبیه اند تا دخترانی زمینی. ✅دختران ویتنامی در ایران زبان فارسی می خواندند. و چه شیرین فارسی را غلط تلفظ می کردند. رویای من، همسرم است که رویا نام دارد. دل گرم و زبان نرم اش بود که با آنها گرم گرفت و این آغاز مودت ما شد.
گاهی یک حرف انقدر مصداق تاریخ داره که نمی تونی بیان نکنی یه روزی شاه ملعون گفت هر کسی مدل مرا نمی پسندد از ایران برود و یه روزی خمینی هم گفت شما هم اگر اسلام را نمی خواهید بروید اروپا و آمریکا و حالا زینب ابوطالبی می گوید هر کس نمی خواهد جمع کند برود شاهی که می خواست مردم نباشند خودش نیست شد از ایران خمینی هم که تکلیفش مشخصه گوه زادهاش ایران را کردند حیاط خلوتشون و برای همه آشکاره اشرافی گری و ستمکاریشون هزاران برابر بدتر از شاه بوده و هستند چه درایران چه
انقدر که مذهبی های تندرو تیشه به ریشه اسلام و ایران زدند آمریکا و انگلیس نزد در برهه ی حساسی که احساسات مردم جریحه دار شده و تنها یک جرقه نیاز است که شالوده ظاهری اسلام را هم از ایران کنار بزند عده ای بی مغز تندرو با چنان جدیتی مشغول سخن پراکنی و نمک پاشیدن به زخم مردم هستند که باور نمی کنی اینها انسان باشند چه برسد که مذهبی باشند و درد دین و ایران داشته باشند امثال نادر طالب زاده و زینب ابوطالبی و کوشکی مشغول کندن گور برای خاک کردن ظاهر به جا مانده از دین
به شخصه برنامه نیمه پنهان ماه را خیلی دوست داشتم خیلی قسمت ها را دانلود کردم که داشته باشم اجرای خوب زینب ابوطالبی باعث شده بود برنامه به دل بشینه اما امروز تو بهت و ناباوری بودم وقتی دیدم که خانم ابوطالبی اینطور ایران را برای خودشون مصادره کردند غیر باور بود که تفکر یک فرد انقدر متعصبانه و خطرناک جلوه کنه خود خدا هم تو قرآن میگه لااکراه فی الدین بابا هیچ کدوم از امامان شیعه هم به زور به مردم حکومت نکردند بعد این انگار که شش دنگ ایران را زدند به نامش میاد
منبرهای محرم امسال به خاطر شرایط کرونا تغییر کرده بود بعضی مجازی بعضی تکی فقط واعظ بود و مداح و بعضی مانند گذشته با کمی محدودیت و همانطور که سبک منبر ها فرق کرده بود حرفها هم عوض شده بود مثلا همین آقای پناهیان ده اول محرم سخنانش بر روی منبر بازتاب زیادی داشت. به گمان خود می گفت دوره عدالت خواهی گذشته و حرف از مواسات می زد. بعد از حرفهای پناهیان خبرهایی از زندگی و خانه و مراوداتش با مدیر شرکت تک ماکارون در آمد که همه و همه جای شک و گمانه و تحقیق بود.
عجب اسمی ابوالفضل . عجبا که بنیاد مستضعفین برای تخریب این روستا دهه محرم را انتخاب کرده و عجب از نام ابوالفضل بر این روستا. خبرنگار، امام جماعت محل، مردم مصیبت زده، و حالا تیرهای یزیدیان در نمونه ساچمه ای در بدن مردم روستا. کجاست مترسک سر جالیز کسی خبر ببرد شاید برای بقای خود هم که شده کاری کند. عجبم از مردم غفلت زده کشورمان یک طرف مردم هفت تپه و اعتراضات اخیرشان یک طرف مردم روستای ابوالفضل. واکنش فقط سکوت.
داشتم در مورد همایش گرگ های وال استریت و شرکت فرزندان لنگ پوش ولایتی تحقیق می کردم که متن یکی از صفحات بیشتر به چشمم اومد بعد از فروپاشی نظام استبدادی شاهنشاهی که البته تو فساد و استبداد بچه نظام فعلی هم به حساب نمی اومد به بهانه رسیدگی به اموال و دارایی های مقامات نظام شاهنشاهی، املاک و خانه های بزرگ آنها در اختیار مقام های ارشد در جمهوری کاذب اسلامی قرار گرفت. که چندی پیش هم بازپس گیری یکی از این خانه ها جنجال بزرگی به پا کرد.
اعلیحضرت« شما و دستگاه شما، ایران را از هر چه مَرد بود خالی کردید !» شاه به سولیوان سفیر آمریکا گفت: صدیقی مرد یک دنده و سرسختی است تنها حُسنِ او ایمانش به "قانون" است ✅ در آذر ماه ۱۳۵۷ یعنی سه ماه مانده به پیروزی انقلاب، دکترامینی از شاه خواست برای آرام کردن اوضاع سياسي كشور از دکتر غلامحسین صدیقی( جامعه شناس، حقوقدان برجسته و وزیر کشور دکترمصدق) استفاده کند و کمک بگبرد شاه با عصبانیت گفت: حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه شناس کمک بخواهم!
محمد رحمانی | پژوهشگر تاریخ تهران - ایرنا پلاس - وقتی زمزمه‌های قانون متحدالشکل کردن لباس، اجباری شدن کلاه پهلوی و کشف حجاب اجباری در بین دولت‌مردان رضاشاه مطرح شد، محمدولی اسدی نایب‌التولیه آستان قدس رضوی از سر دلسوزی به شاهنشاه تلگرافی مخفیانه با این محتوا ارسال کرد که این اقدام بر خلاف مصالح شماست و موجب شورش و بلوا خصوصا در مشهد خواهد شد؛ تلگرافی کوتاه، مودبانه و بلکه سراسر چاکرانه که از نگاه یک کارشناس دلسوز نظام پهلوی و مقام سلطنت مطلقه نگارش شده
تو این اینترنت مقاله ای خوندم با این عنوان نامه‌های دلسوزانه به شخص اول مملکت و صداهایی که شاه نشنید خیلی قابل تامل بود بخصوص که در زمان فعلی به جایی رسیدیم که صدای مردم سالهاست که از سوی شخص اول مملکت نه تنها شنیده نمی شود بلکه دقیقا ایشان راهی می روند که سالها پیش شاه رفت مستندی در شبکه سوم سیما پخش شد که در آن مستند نشان داده میشه که آقای ای حرفهای منتقدین را می شنوند و می خندند و به ظاهر هم دردی میکنند و اینکه با آغوش باز پذیرای انتقادات هستند.
اعتراضات ۱۳۹۸ ایران مجموعهٔ اعتراضات مردمی و ضد حکومتی در سراسر ایران بود. این اعتراضات به‌دنبال انجام مجدد سهمیه‌بندی بنزین در ایران و افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت بنزین در ۲۴ آبان ۱۳۹۸ آغاز شد. اعتراضات که عمدتاً در محلات کارگری و فقیرنشین شهری متمرکز و در ابتدا نسبتاً مسالمت‌آمیز بود، به تدریج به یک شورش خشونت‌آمیز علیه نظام تبدیل شد. زمانی که نیروهای امنیتی اقدام به سرکوب خشن اعتراضات کردند، اعتراض‌کنندگان جسورتر شدند و در بسیاری از شهرها، خیابان‌ها به صورت
زمزمه‌ها شنیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ از همه دل بریده‌ام، جان پدر کجاستی؟ زنگ زدم فزون ز صد به گوشی‌ات جواب‌گو پای بنه به دیده‌ام، جان ‌پدر کجاستی؟ پیر شدم، جوان شدی، وای به من خزان شدی زحمت تو کشیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ دلهره می‌کشد مرا، رحم نما عزیز من به این دل رمیده‌ام، جان پدر کجاستی؟ در غم جانگداز تو، ای مه جان‌فزای من حنجره‌ها دریده‌ام، جان پدر کجاستی
آدمی تنیده شده در بلا و سختی، تنیده شده در غم و حسرت، حسرت رفتن ها و ماندنها اما چه غمی بزرگتر از غم اولاد، جان پدر کجاستی مرثیه بلند این غم جانگداز است که اینبار از زبان یک افغان شنیده می شود. و جمله ای است که از همه جانها گرفته شده و در زبان این پدر جاری شده از تمام جانها در طول تاریخ بشری، جمله ای که دیوارهای سکوت را می شکند و فریادی رسا می شود بر سر استبداد و ظلم. اما عجب دل پرآشوبی داشته این پدر که بعد از 142 تماس بی پاسخ پیامی چنین جانفرسا می دهد.
همه ما در هر دین و کیش و آئینی از اینکه به اعتقادات مون و افراد مقدس دینمون توهین بشه ناراحت میشیم. سالهاست با یک برنامه هدف دار از زمان سلمان رشدی ملعون به بعد به دین اسلام و قرآن و پیامبر توهین شد البته توهین هایی به شکل کاریکاتور یا زبانی آشکار. در این بین هر کشور مسلمانی با برگزاری راهیپمایی یا به شکل های دیگر با این توهین ها برخورد کرد. اما این بار یک افراطی به ظاهر مسلمان با عمل شنیع خودش هیج جای دفاعی برای مسلمانها نگذاشت.
خبر اول : به گزارش خبر گزاری مهر به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری وصنایع دستی استان فارس، تمامی اماکن فرهنگی، تاریخی استان فارس تحت پوشش این اداره کل با توجه به مصوبه ستاد استانی پیشگیری ار کرونا از ۴ آبان ماه تا ۹ آبان ماه ۱۳۹۹ تعطیل است. خبر دوم : مشهد _ جشن بیعت با امام زمان(عج) و آغاز امامت ایشان در ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد برگزار شد. عجب قربون برم خدا را یک بام و دو هوا را اگه کروناست چطور مشهد نبود و شیراز بود در صورتی که هر دو
دشمن خوب بلده دین داران بی مغز را زمین گیر کنه. درست بعد از ماه رمضان هدیه دولت به مردم گرانی های بی حد و حصر بود و در پی گرانی ها و اعتراض مردم ، سرکوب کردن مردم کلید خورد و در همین هفته گذشته متروپل آبادان که بر پایه فساد و رانت حکومتی بالا رفته بود بر سرم مردم آوار شد . حکومت که مشغول جشن سلام فرمانده بود به جای فرستادن نیروی کمکی ، در پی اعتراضات مردم آبادان نیروی سرکوب گر خود را به آبادان فرستاد.
سلام در مورد اوقاف که آقای وحید اشتری به یکی پروندهای فساد تو اوقاف اشاره کرد. یادمه تو بیانیه وحید اشتری جمله ای بود قریب به این مضمون ( در شهر قزوین ما )می خواستم چیزی را بگم هر کدام از ماها تو شهرهای خودمون یه سرچی بکنیم کلی از این پرونده های فساد مربوط به اوقاف را پیدا می کنیم مثلا تو اصفهان تو بهترین مناطق زمین های رها شده بسیاری را می بینید که سر در زمین تا چند وقتی نام اوقاف بوده و بعد مرکز تجاری بزرگی یا هر چیز دیگری به جز مورد عام المنفعه ازش

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Camilap81 netz فوتبال من عاشقانه ... دنیای فیلم سریال بیا تو صبرم سر اومد تجهیزات تصفیه آب و فاضلاب صنعتی